Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@02:22:18 GMT

تفرشی‌ها که بود و چرا اعدام شد؟

تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۲۱۵۷

تفرشی‌ها که بود و چرا اعدام شد؟

سیدحسین سیدتفرشی‌ها سال ۱۳۳۳ در خانواده‌ای مذهبی در تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل را در مدارس مذهبی این شهر مثل دبیرستان علوی و جعفری گذراند. او پیش از انقلاب در رشته مکانیک دانشگاه شیراز پذیرفته می‌شود.

به گزارش ایرنا، روزنامه «ایران» در ویژه‌نامه اخیر خود با عنوان «سطر‌های ناخوانده»، گزارشی از یک پرونده جاسوسی مهم سازمان منافقین در دهه ۶۰ منتشر کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه بخشی از این گزارش را می‌خوانید؛ آنچه این کیس را با سایر کیس‌های جاسوسی این سازمان متفاوت می‌کند، این است که اعضای این شبکه جاسوسی نه تنها با سازمان مجاهدین‌خلق قرابتی نداشته‌اند، بلکه سال‌ها از منتقدان و مخالفان آن بوده‌اند، اما در یک بازه‌ی زمانی و بر اساس تحلیلی غلط، تصمیم به همکاری با این سازمان گرفتند! این انتخاب شاید در نگاه خود آن‌ها موقت و تاکتیکی بود، اما مثل فرو رفتن در باتلاقی بود که هرچه می‌گذشت، بیشتر در آن فرو می‌رفتند.

امّت، ابتدای راه

سیدحسین سیدتفرشی‌ها سال ۱۳۳۳ در خانواده‌ای مذهبی در تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل را در مدارس مذهبی این شهر مثل دبیرستان علوی و جعفری گذراند. او پیش از انقلاب در رشته مکانیک دانشگاه شیراز پذیرفته می‌شود. تحصیلش در شیراز باعث پیوند خوردنش با جریان‌های مذهبی دانشگاه شده و او را به یکی از اعضای فعال کتابخانه انجمن اسلامی و نمازخانه دانشگاه تبدیل می‌کند. تفرشی‌ها هرچند هیچگاه عضو تشکیلات و گروه خاصی نمی‌شود، اما مثل خیلی از بچه‌های مسلمان دانشگاه، تحت تأثیر افکار دکتر شریعتی است، مخالف مارکسیست‌هاست و برای مجاهدین‌خلق هم به‌عنوان یک گروه مسلمان و مبارز احترام قائل است. با توجه به این فضای ذهنی، مارکسیست شدن مجاهدین خلق در سال ۵۴ او را هم مثل خیلی از جوانان مسلمان نسبت به سازمان بدبین می‌کند و او نیز مثل خیلی از جوانان مذهبی آن موقع دنبال پاسخ به این سوال است که مارکسیست شدن سازمان نتیجه انحراف ایدئولوژیک بنیانگذارانش بوده یا نتیجه یک کودتای فرصت‌طلبانه؟

تفرشی‌ها در همین سال‌ها به خاطر فعالیت‌های ضدرژیمش در دانشگاه دوبار دستگیر می‌شود. او در دستگیری دوم به یک سال زندان محکوم شد که در در زندان عادل‌آباد شیراز سپری می‌شود. ارتباط تفرشی‌ها با محافل مذهبی شیراز مثل مسجد الرضا، مسجد، ولی عصر و مسجد آتشی‌های شیراز و فعالین مبارز این شهر پس از آزادی هم ادامه می‌یابد. او پس از پیروزی انقلاب مدتی در صدا و سیمای استان فارس مشغول به کار می‌شود. همزمان با فعالیت گسترده گروه‌های مختلف سیاسی در ماه‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب، تفرشی‌ها که علقه‌های مذهبی پررنگی دارد جذب تفکرات دکتر پیمان و جنبش مسلمانان مبارز می‌شود. جریانی که مهمترین ویژگی‌اش همسویی با خط امام و مخالفت با جریان‌هایی مثل مجاهدین خلق، نهضت آزادی و بنی‌صدر و در عین حال انتقاد از روحانیت است. تفرشی‌ها پای ثابت خرید و فروش نشریه امت –ارگان جنبش مسلمانان مبارز - و کم‌کم جزو تشکیلات امت شیراز می‌شود.

دغدغه اصلاح

در روز‌های پس از انحلال امت، تفرشی‌ها که از سال ۶۲ در اداره مهندسی صنایع فلزی وزارت صنایع مشغول به کار شده، با برخی دوستان امتی‌اش که با برخی از شیراز و با برخی از تهران آشنا شده در تعامل است. برخی از آن‌ها همچنان سمپات فکری دکتر پیمان هستند و برخی دیگر از او عبور کرده‌اند. یکی از این افراد مصطفی خانبانی است که در جریان رفت و آمدش با دفتر مرکزی امت در تهران با تفرشی‌ها آشنا شده بود.

با گذشت چند سال از تعطیلی امت و فعالیت سیاسی جنبش مسلمانان مبارز، این دو نفر برای پاسخ به پرسش‌های عقیدتی، تحلیلی و سیاسی خود که پس از انحلال امت بیشتر شده بود، تصمیم به آغاز سیر مطالعاتی و فعالیت فکری می‌گیرند.

آن‌ها از سال ۶۲ به بعد ضمن مطالعات خود با افراد مختلفی مثل لطف‌الله میثمی، حسن یوسفی اشکوری، علی گلزاده غفوری، محمد مجتهد شبستری، ابراهیم یزدی و مهندس بازرگان دیدار‌های پراکنده‌ای دارند، اما مهمترین فردی که بیشترین تأثیر را روی آن‌ها دارد، عزت‌الله سحابی است. او در جلسات منظمی که با آن‌ها دارد، فکر اصیل اسلامی را خط نوگرایی سیدجمال‌الدین اسدآبادی معرفی می‌کند و محور مطالعاتی پیشنهادی‌اش، احیای فکردینی توسط اندیشمندان نوگراست.

روند مطالعاتی تفرشی‌ها و خانبانی و بحث و تبادل نظرشان با برخی چهره‌ها تا سال ۶۴ ادامه دارد. در این سال، حمید آقایی، یکی دیگر از اعضای سابق امت که با آن‌ها سابقه دوستی دارد، به این جمع اضافه می‌شود. او از دوستان تفرشی‌ها در دانشگاه شیراز و فعالین امت این شهر بود که پس از اتمام تحصیلاتش در رشته فیزیک، در سال ۶۰ به دفتر امت در تهران آمد و در شورای بخش محلات فعال بود. او در همان سال با یکی از دختران فعال امت به نام عفت گوهری ازدواج کرد. آقایی از جمله افرادی بود که پس از تعطیلی امت، مشغول همکاری با دکتر پیمان برای بررسی اشکالات مطالب پیشین او در نشریه امت بود. او سال ۶۲ برای خدمت سربازی راهی رشت شد و پس از اتمام سربازی‌اش به تهران بازگشته و در شرکت کیان‌تایر مشغول به کار شده بود.

«س. هـ» همسر خانبانی و عفت اسدی همسر یکی از اعضای امت نیز یک جمع مطالعاتی با دغدغه‌ها و محور‌های مشابه جمع مردان تشکیل می‌دهند و گاهی در برخی دیدار‌های همسرانشان با افرادی مثل سحابی و اشکوری حضور دارند؛ آن‌ها در مطالعات خود از سویی با روحانیت به‌عنوان یک صنف و طبقه مهم در تاریخ تَشیُّع مشکل دارند و از سویی دیگر در تحلیل سیاسی سال‌های اخیر، سازمان را دچار ضعف‌های متعدد ایدئولوژیک و استراتژیک می‌بینند.

آگاهی‌بخشی به مردم یا همکاری با سازمان؟

روند مطالعات و جلسات همچنان ادامه پیدا می‌کند و این حلقه سه نفره به این نتیجه می‌رسند که روحانیت و طبقه حاکم، از مسیر احیای تفکر دینی فاصله دارند و نتیجه آن، بن‌بست مسائل مملکتی، چون جنگ و مشکلات اقتصادی است و باید برای حل این مسأله کاری کرد.

در راستای آگاهی‌بخشی به جامعه و یک اقدام مؤثر، پیشنهاد ارتباط با برخی گروهک‌ها توسط حمید آقایی مطرح می‌شود: «او که تازه از سربازی آمده بود و افکار تندتری داشت، تحریک می‌کرد و می‌گفت ما نمی‌توانیم در برابر این وضع ساکت باشیم، بایستی فعالیتی کنیم، نوع فعالیت برای ما روشن نبود. به پیشنهاد این دوست ما قرار شد درارتباط با گروه‌هایی که فعالیت می‌کنند برای اصلاح این مسائل برخورد کنیم. از جمله در مورد نهضت آزادی یا سایر گروه‌ها مطالعه کردیم. یکی از گروه‌ها را که بنا شد با آن برخورد کنیم سازمان منافقین بود».

فروردین ۶۵ تفرشی‌ها برای یک مأموریت کاری ۱۰ روزه و بازدید از کارخانجات صنعتی، همراه با دو همکارش راهی آلمان غربی می‌شود. او در آخرین روز‌های مأموریتش به دانشگاه فرانکفورت می‌رود؛ جایی که هواداران گروهک‌های مختلف ضدانقلاب میز فروش نشریات و کتاب دارند و مشغول فعالیت هستند. تفرشی‌ها ضمن صحبت با آنها، می‌پذیرد با شورای ملی مقاومت به‌طور یک‌طرفه ارتباط بگیرد و آدرس پستی ارتباط با سازمان را از نشریه اتحادیه دانشجویان مسلمان وابسته به سازمان یادداشت می‌کند.

به این ترتیب، جمع سه نفره با دغدغه رساندن اخبار وضعیت واقعی جامعه به مردم، اقدام به ارسال اخبار برای آدرس پستی سازمان با هدف پخش از «رادیو مجاهد» می‌کند. آن‌ها معتقدند با پخش این اخبار از رادیو، مردم آگاه شده و برای اصلاح امور به مسئولین فشار خواهند آورد؛ مسئولین هم با پخش این اخبار از رادیوی سازمان مجبور به واکنش و تغییر رویه غلط خواهند شد.

با توجه به اشتغال خانبانی در داروخانه‌ای در ساوه و تحصیل «س. ع»، همسر تفرشی‌ها در اصفهان، اغلب کار‌های اجرایی نوشتن و ارسال نامه‌ها توسط حمید آقایی و تفرشی‌ها انجام می‌شود. مدتی پس از بازگشت همسر تفرشی‌ها به تهران، با توجه عدم حضورش در جمع مطالعاتی خانم‌ها و مطلع نبودن از ماجرای ارسال اخبار، مسئولیت تنظیم و نگارش و ارسال اخبار بر عهده حمید آقایی قرار گرفت.

چند ماه بعد در پاییز ۶۵ تفرشی‌ها برای یک مأموریت ۱۰ روزه راهی آلمان غربی می‌شود. او در این سفر با روابط عمومی سازمان تماس گرفته و خواهان ارتباط با فردی از طرف سازمان می‌شود. در روز تعیین شده، تفرشی‌ها با فردی که خود را کمال معرفی می‌کند در هتلی نزدیک ایستگاه قطار فرانکفورت ملاقات می‌کند. تفرشی‌ها ضمن معرفی خود و دو دوستش به عنوان جمعی از هواداران سابق امت که مدتی است اخباری برای رادیو می‌فرستند، سوالات و ابهامات تاریخی و تحلیلی درباره ایدئولوژی و عملکرد سازمان در دوران‌های مختلف - از تغییر ایدئولوژی گرفته تا ورود به فاز مسلحانه برخورد با جمهوری اسلامی و ازدواج اخیر مسعود رجوی با مریم - را مطرح می‌کند.

پاسخ‌های کمال او را قانع نمی‌کند و می‌گوید پاسخ به این سوالات هنگامی ممکن است که شما در رابطه تشکیلاتی با سازمان قرار بگیرید. پیشنهادی که توسط تفرشی‌ها رد می‌شود. تفرشی‌ها معتقد است، چون اختلافات و مرزبندی‌های این جمع سه نفره با سازمان جدی است، آن‌ها در قالب یک جمع مستقل و آن هم با شورای ملی مقاومت حاضر به همکاری و ارسال اخبار برای پخش از رادیو مجاهد هستند. پیشنهادی که با استقبال کمال روبرو می‌شود.

در همین سفر، درخواست وصل جمع مطالعاتی خانم‌ها در قالب نامه‌ای از طریق تفرشی‌ها برای سازمان ارسال می‌شود که کمال پاسخ آن را سربسته تحویل تفرشی‌ها می‌دهد.

تفرشی‌ها پس از بازگشت، به جمع خانم‌ها اعلام می‌کند موفق به دیدار با فردی از جانب سازمان نشده و نامه آن‌ها را تنها به یک نفر در دانشگاه آلمان داده است. مدتی بعد پیام وصل موفقیت‌آمیز جمع خانم‌ها از رادیو مجاهد اعلام و نامه‌ای هم به آدرس مد نظر آن‌ها ارسال می‌شود. همچنین یکبار برخی جزوات سازمان نیز از خارج برای جمع خانم‌ها ارسال می‌شود.

با بازگشت تفرشی‌ها به ایران و ارائه گزارش دیدارش با کمال، فعالیت جمع سه نفره آقایان جدی‌تر و دیدار‌ها با افراد خط سه و امتی‌های سابق بیشتر می‌شود. بر اساس آموزش‌های کمال، از این به بعد برای منابع از نام‌های مستعار استفاده می‌شود. نامه‌ها از دفاتر پستی متعددی ارسال شده و نام و آدرس شرکت‌های فرستنده نیز هر سه چهار هفته یکبار تغییر می‌کند. در پایان هر خبر، سطح موثق بودن یا موثق نبودن آن و امکان انتشار یا عدم انتشار آن نیز نوشته می‌شود. با این روش هر ۱۰ تا ۱۵ روز، یک نامه توسط جمع به مقصد آلمان ارسال می‌شود.

انشعاب در شبکه جمع‌آوری

روند جمع‌آوری و ارسال اخبار به‌طور منظم تا سال ۶۶ ادامه می‌یابد. هر هفته یا هر دو هفته یکبار جلسه جمع سه نفره برگزار و اخبار جمع‌آوری می‌شد و حمید آقایی کار‌های نوشتن و ارسالش را انجام می‌داد. تفرشی‌ها با توجه به اینکه از سال ۶۶ سرپرست اداره مهندسی صنایع فلزی وزارت صنایع می‌شود، ارتباط گسترده و نسبتا خوبی پیدا می‌کند. علاوه بر چهره‌های خط سه مثل سحابی، یزدی و بازرگان، او با طیفی از مسئولین مرتبط با شغلش نیز تعامل دارد که به عنوان منابع خبری او محسوب می‌شوند. افرادی مثل هادی خانیکی (تحریریه روزنامه کیهان)، عطاءالله مهاجرانی (معاون امور مجلس نخست‌وزیری)، محمدامین سازگارنژاد (مدیرعامل تعاون روستایی)، مجید کمال (شاغل در وزارت امور خارجه)، جعفر اسلامی (شاغل در وزارت برنامه و بودجه) و چند نفر دیگر، از کسانی هستند که سابقه آشنایی‌شان با او به دوران دانشگاه و اقامت در شیراز برمی‌گردد

علاوه بر این‌ها افرادی مثل احمد توکلی، شهاب‌الدین نوابی (امور اداری وزارت صنایع)، سیدمصطفی رخ‌صفت (شاغل در کیهان فرهنگی) و برخی همکاران تفرشی‌ها در وزارت صنایع نیز جزو منابع خبری او به حساب می‌آیند. از این پس با توجه به ارتقای شغلی تفرشی‌ها، دیدار با نهضتی‌ها و خط سه‌ای‌ها بیشتر بر عهده خانبانی و آقایی است و تفرشی‌ها ارتباطش با افرادی مثل احمد توکلی و مهاجرانی را بیشتر می‌کند.

منابع خبری خانبانی هم به‌جز چهره‌های مشهور خط سه و مشترک با تفرشی‌ها مثل بازرگان و سحابی و یزدی، شامل افرادی است که اغلب‌شان سابقه امتی بودن دارند: محمد نصراللهی (مدیرعامل شرکت بریجستون)، سعید درودی (تحریریه روزنامه اطلاعات)، حسن یوسفی اشکوری، علی گلزاده غفوری، هدی صابر (شاغل در گروه اقتصاد تلویزیون)، مجید روشندل (کارمند سابق شیلات)، میرخانی (از افراد اصلی گروه امت و نزدیکان حبیب‌الله پیمان که در بازار بود)، محمود شمس و نصرالله دادار (تحریریه و شورای سردبیری روزنامه کیهان)، محمدامین سازگارنژاد (سرپرست سازمان تعاون روستایی) و مهدی خانبانی (برادرش که از معاونین بخش کشاورزی بنیاد مستضعفان بود).

حمید آقایی نیز اغلب با امتی‌های سابق مرتبط بود. به موازات آنها، جمع خانم‌ها هم مداوم روند ارسال اخبار عمومی و ارتباط را ادامه می‌دهند. از بین آنها، عفت گوهری در کلاس‌های عمومی نهضت آزادی شرکت کرده و اخبار آن را نیز ارسال می‌کنند. دراین مدت چند بار جزوات سازمان که در جلد کاتالوگ‌های صنعتی جاسازی شده برای جمع آقایان و خانم‌ها ارسال می‌شود.

بهار ۶۶ حمید آقایی به جمع اطلاع می‌دهد که قرار است از طرف شرکت کیان‌تایر راهی مأموریتی ۱۰ روزه در انگلستان شود. با توجه به تداوم مطالعات انتقادی جمع سه نفره درباره سازمان، به خصوص ارتباط با محمد محمدی گرگانی و شنیدن نقد‌های او درباره تاریخچه عملکرد سازمان به ویژه ورود به فاز مسلحانه برخورد با جمهوری اسلامی، جمع تصمیم می‌گیرد او در انگلستان با سازمان ارتباط گرفته و این ابهامات را با آن‌ها مطرح کند. این اتفاق می‌افتد و جواب‌های نماینده سازمان به خصوص این جمله که شما در این سال‌ها فقط کنار گود نشسته و حرف زده‌اید و برای آزادی کاری نکرده‌اید تا حدی آقایی را قانع می‌کند. در این دیدار درباره روند جمع‌آوری اخبار هم نکاتی رد و بدل می‌شود.

با توجه به اینکه تفرشی‌ها ارتقای اداری پیدا کرده بود، روند جمع‌آوری و ارسال اخبار طبق دستورالعمل‌های جدید ادامه می‌یابد. زمستان ۶۶ سازمان از طریق کد رادیویی از جمع می‌خواهد برای هماهنگی و صحبت بیشتر، یک نماینده به ترکیه بفرستند. حمید آقایی که مدتی است خود و همسرش در صداوسیما مشغول به کار شده‌اند، برای این سفر اعلام آمادگی می‌کند. او به بهانه بیماری همسرش راهی ترکیه شده و در آنجا با کمال دیدار می‌کنند.

آقایی فروردین ۶۷ پس از بازگشت از سفر به جمع اعلام می‌کند سازمان تصمیم گرفته ارتباط جمعی به ارتباط فردی تبدیل شود و با توجه به اینکه مسأله و شرایط هرکدام از افراد با دیگری متفاوت است، هرکس - چه آقایان و چه خانم‌ها - باید برای تعیین تکلیف خود و امور مربوط به کار خبری‌اش به خارج از کشور رفته و با نماینده سازمان صحبت کند. دستوری که معنایش، فروپاشی جمع است. عفت گوهری، همسر حمید آقایی هم مشابه همین پیام را برای جمع خانم‌ها می‌آورد: «گوهری گفت سازمان معتقد است که جمع‌ها از هم بپاشد و به‌صورت زوجی و مستقل با یکدیگر در جریانات قرار بگیرند. در ضمن دفترچه‌های سفیدی را برای من و اسدی آورد که در آن یک‌سری کد‌هایی به‌صورت نامرئی نوشته شده بود. در مورد وظایف من هم گفت که سازمان گفته است که هیچ وظیفه خاصی به عهده تو نیست. وظیفه تو این است که در اولین فرصت همراه همسر خود به خارج از کشور بروی تا وظیفه تو مشخص گردد... به اسدی نیز گفته بودند که وظیفه‌ای ندارد، جز این‌که آماده باشند با همسرش به خارج از کشور بروند».

روند ارسال اخبار شکل منظمی پیدا کرده است. خانبانی و آقایی روابط خوب و مستمرشان با خط سه سابق و طیف سحابی را حفظ و تقویت کرده اند، جمع خانم‌ها مشغول جمع‌آوری اطلاعات مردمی است، تفرشی‌ها نیز سال ۶۷ با حفظ سمت به‌عنوان معاونت اداره‌کل صنایع فلزی منصوب می‌شود و به خاطر مسئولیتش دسترسی‌های اطلاعاتی خوبی در محافل سیاسی پیدا کرده است.

سفر‌های توجیهی

پس از جدایی حمید آقایی و همسرش از جمع، ارسال اخبار، فردی شده بود وتفرشی‌ها و خانبانی هرکدام جداگانه اخبار مربوط به حیطه خود را جمع‌آوری، تنظیم، نگارش و ارسال می‌کردند. در راستای توصیه جدید سازمان، اردیبهشت ۶۷ مهدی خانبانی و همسرش همراه با فرزند خردسالشان به ترکیه می‌روند. در شرایطی که ارتش آزادیبخش منافقین یک ماه است عملیات آفتاب را پشت‌سر گذاشته و مهیای عملیات چلچراغ در خرداد ماه می‌شود، کمال مسئول اصلی آن‌ها به عراق رفته و به این خاطر آن‌ها با مرتضی مرتبط می‌شوند. او آن‌ها را برای دیدن و مطالعه تعدادی فیلم و کتاب و نشریه در ساختمانی در استانبول مستقر می‌کند. پس از گذشت حدود یک هفته، مرتضی به آن‌ها اعلام می‌کند باید برای دیدن کمال و صحبت درباره ادامه فعالیت‌هایشان به عراق سفر کنند.

پس از مخالفت خانبانی، کمال در تماسی تلفنی او را قانع می‌کند. آن‌ها با پاسپورت‌های تهیه شده توسط سازمان و با هواپیمای استانبول - بغداد به عراق می‌روند و سازمان آن‌ها را در پایگاه روشنی- نزدیک هتل شرایتون بغداد- مستقر می‌کند، جایی که کمال منتظرشان است. دو سه روز ابتدایی صرف دیدن تعدادی فیلم ویدئویی نشست‌های سازمان و مطالعه نشریات و جزوات سازمان شده و پس از آن جلسات شروع می‌شود. نفوذ در کیهان یا نهضت آزادی یکی از دو پیشنهاد کمال به خانبانی است.

موضوع جلسه دوم «چگونگی روند ارسال اخبار» است

«آن‌ها گفتند که بعد از پذیرش قطعنامه اوضاع عوض شده و اولویت‌های خبری تغییر کرده و فعلا مسائل سیاسی و اقتصادی در اولویت قرار دارد و باید برنامه‌های خودت را به نحوی تنظیم کنی که بیشتر اخبار سیاسی و اقتصادی را برای خارج بفرستی. من گفتم که با توجه به اینکه کانال‌های من اکثرا دوستان سابق دانشگاهی‌ام هستند فقط در محدوده این افراد می‌توانم فعالیت کنم و امکان مانور ندارم و این کانال‌ها البته بیشتر در زمینه‌های اقتصادی است. پس از بحث و صحبت قرار شد که من تمرکز بیشتر را روی کار‌های مربوط به سازمان برنامه و بودجه قرار دهم و سایر کانال‌ها را به‌طور جنبی و در حدی که امکان‌پذیر است اقدام نمایم.

سپس از من خواست کلیه کانال‌های بالفعل و بالقوه را مشخص کنم. یعنی کانال‌هایی که در حال حاضر با آن‌ها رابطه دارم و کانال‌هایی که با توجه به آشنایی و دوستی‌های قبلی ممکن است بتوانم آن‌ها را فعال نمایم و من اسامی آن‌ها را نوشتم و به آن‌ها دادم. سپس مرتضی در مورد شیوه‌ی کسب خبر گفت با توجه به کانال‌هایی که با آن‌ها در تماس هستی باید از بچه‌های سابق امت و افرادی نظیر دکتر یزدی که سابقه سیاسی دارند و شناخته شده هستند کنار بکشی و ارتباطت با آن‌ها را کم بکنی. در مورد نوشتن اخبار هم از همان وسیله خودنویس و آبلیمو استفاده کن، ولی برای تنظیم متن خبر‌ها باید جوری تنظیم کنی که اگر آن نامه کشف و ظاهر شد کسی از متن آن چیزی سر درنیاورد. به همین جهت یک تعداد زیادی لغات معادل تنظیم کرد و به من داد و گفت در خبر‌هایی که مینویسی باید به‌جای این لغت‌ها از معادل آن‌ها استفاده کنی و ما هم در پیام‌های رادیویی که می‌دهیم به جای لغت‌های اصلی از معادل آن استفاده می‌کنیم».

تفرشی‌ها نهایتا پس از پنج روز اقامت در بغداد، به ترکیه و سپس ایران بازمی‌گردد. مدتی پس از بازگشت او، نبی پاسپورت‌های جدید خانبانی و همسرش را تحویل می‌دهد و آن‌ها از طریق پرواز دوسره‌ی استانبول - آتن - بغداد راهی عراق می‌شوند. پس از استقرار در پایگاه روشنی، مرتضی به آن‌ها اعلام می‌کند از این پس مسئول آن‌ها کمال نیست، بلکه اصغر است.

دستگیری

یک روز بعد، هفتم آذرماه ۶۷ تفرشی‌ها، خانبانی، «س. هـ» و «س. ع» که مدتی است در تور نیرو‌های اطلاعاتی هستند دستگیر می‌شوند. در بازرسی از منزل تفرشیها، علاوه بر کاغذ‌های مربوط به کد و اسال اخبار، سربرگ برخی نهاد‌ها مثل نخست وزیری، مجلس و سپاه نیز پیدا می‌شود که او می‌گوید کاغذ‌ها را از دفاتر دوستانش که در این نهاد‌ها شاغل بوده‌اند دزدیده است. دستگیرشده‌ها در طول نه ماه بازداشت، همه اطلاعات خود را در اختیار مسئولین امنیتی قرار می‌دهند، اما هیچوقت از اقدام خود احساس ندامت و پشیمانی نکردند و جاسوسی‌شان برای سازمان را در چارچوب ذهنی خود توجیه می‌کردند.

تفرشی‌ها شهریورماه ۶۸ و خانبانی مهرماه همان سال اعدام می‌شوند. تفرشی‌ها در وصیتنامه‌اش نوشته بود: «احساس می‌کنم که به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام و به وعده الهی اطمینان کامل دارم و مرگ را با شیرینی در آغوش می‌گیرم و بهجت شورانگیز ملاقات با خداوند را تجربه می‌کنم». همسران آن‌ها پس از مدتی آزاد شده و زندگی عادی خود را در داخل کشور از سر می‌گیرند.

حمید آقایی و عفت گوهری هیچ‌گاه به ایران بازنگشتند؛ آن‌ها پس از مدت کوتاهی اقامت در عراق، نسبت به سازمان مجاهدین خلق نیز مسأله‌دار شده و بنا بر خاطرات برخی اعضای جداشده سازمان مدتی در زندان دبس محبوس بوده‌اند. آقایی و گوهری پس از خروج از سازمان، نهایتا موفق می‌شوند زمستان ۱۳۷۰ خود را به هلند رسانده و در این کشور ساکن شوند. آن‌ها علیرغم جدایی از سازمان همچنان بر موضع دشمنی با جمهوری اسلامی باقی می‌مانند.

گوهری از فعالین فمنیستی است و از حمید آقایی در سایت کارآنلاین -متعلق به فدائیان خلق اکثریت - و سکولاریسم نو - به سردبیری اسماعیل نوری علا - که متعلق به جنبش سکولار دموکرات‌های ایران است نیز مقالات متعددی ثبت شده است. همچنین نام او به‌عنوان یکی از اعضای "شورای عالی مدیریت گذار" که مهر ماه ۱۳۹۸ توسط حسن شریعتمداری تشکیل شد به چشم می‌خورد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل ارسال اخبار ارسال می شود مشغول به کار پس از بازگشت وزارت صنایع مجاهدین خلق تفرشی ها جمع خانم ها جمع سه نفره افرادی مثل حمید آقایی نهضت آزادی کانال ها جمع آوری گروه ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۲۱۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد می‌دهند؟

اینکه خواننده‌ای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچ‌کدام.

گاه گفته می‌شود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمی‌تواند حکم دهد.

دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوام‌زدگی، شهری‌زدگی، غرب‌زدگی یا شرق‌زدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه می‌شود.

حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکرده‌ایم که سال‌ها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بین‌المللی را بر ضد ایران برآشفت. چهره‌ای خشن و بی‌تمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به‌ دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهره‌ای بسیار مخدوش بود.

برخی «دست‌اندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بی‌توجه به ابعاد ملی و بین‌المللی چنین احکامی می‌خواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهره‌ای انقلابی از خود نشان دهند درحالی‌که آن‌گاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمی‌ماند و ما می‌مانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.

درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودی‌ها»، خون در دل و پا در گِل، بیان می‌کنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمی‌کنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.

همین‌جا بگویم که من هیچ‌گونه علاقه‌مندی به برخی از رویه‌ها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش می‌گویم که آنان نیز به دلیل بی‌تدبیری‌های ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و هم‌داستان باشیم تا مقبول درگاه‌شان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیت‌های سیاسی درد و رنج‌کشیده که قدم در راه عدالت‌طلبی و آزادی گذاشته‌اند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیده‌اند، یکسان‌اند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق می‌دانند.

درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفاف‌تر ابراز می‌کردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی می‌تواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرین‌کردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.

وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود می‌گیرد. مسابقه‌ای که در میان برخی مسئولان کشور برای بی‌حیثیت‌کردن چهره ایران در جهان پدید آمده‌، حقیقتا شگفت‌آور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامده‌اند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر می‌کنند و معمولا در تجدیدنظر نقض می‌شود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج می‌آورد.

البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلوده‌کردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از این‌رو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاه‌های فرهنگی نیز هست که با هزینه‌های بسیار فعالیت‌های برون‌مرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمی‌دهند و در برابر چنین فضای آلوده‌ای از طرف «خودی‌ها» سکوت مطلق کرده‌اند.

دیگر خبرها

  • مجازات اعدام چقدر بازدارندگی دارد؟
  • انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد می‌دهند؟
  • ویدیوی محسن افشانی برای توماج صالحی: اعدام خواهد شد!
  • مداخله جویی کاخ سفید درباره خواننده رپ ایرانی
  • (ویدئو) تصاویری از روش ترسناک اعدام در کره شمالی
  • حاشیه های حکم اعدام برای توماج صالحی / مصاحبه با وکیل
  • حاشیه های حکم اعدام برای توماج صالحی
  • سرنوشت توماج صالحی چه می‌شود؟ 
  • چوبه‌دار یا تکرار ماجرای هاشم آغاجری؛ کدامیک سهم توماج صالحی می‌شود؟ 
  • توماج صالحی اعدام می‌شود؟